تحولات منطقه

در شرایط غیرعادی مانند جنگ، اولویت اصلی من نمایش حقیقت است. تلاش می‌کنم با نگاهی واقع‌گرایانه و بدون اغراق، واقعیت را به مخاطب منتقل کنم. اگر زمان و فرصت کافی وجود داشته باشد، سعی می‌کنم جنبه‌های زیبایی‌شناختی تصویر نیز رعایت شود.

در شرایط جنگی اولویت اصلی من نمایش حقیقت است / نقش رسانه‌ها باید روشنگری و ایجاد آرامش باشد
زمان مطالعه: ۵ دقیقه

به گزارش گروه فرهنگی قدس، مجید سعیدی از عکاسان مطرح و شناخته شده ایرانی است که فعالیت جدی عکاسی خبری خود را از سال ۱۳۶۹ و در جریان جنگ خلیج فارس در مرز ایران و عراق شروع کرد.او از اوایل دهه ۸۰ همکاری خود را با مؤسسه گتی ایمجز آمریکا آغاز کرد و همچنان هم با این آژانس عکس معتبر بین‌المللی همکاری دارد. سعیدی جوایز داخلی و بین‌المللی زیادی را در رویدادهای مختلف از آن خود کرده؛ او دارای نشان درجه یک هنری است، هفت بار عنوان بهترین عکاس خبری ایران را بدست آورده و برنده بیش از ۲۰ جایزه معتبر عکاسی در ایران نیز هست و جوایز متعددی همچون جایزه تصویر سال آمریکا، جایزه حقوق بشر بنیاد هنری ننن آلمان، جایزه یونیسف، جایزه (گرنت) فتورپورتاژ و... را در کارنامه خود دارد.
همچنین آثار او در روزنامه‌ها و مجلات معتبر جهانی همچون تایمز لندن، اشپیگل، لایف، نیویورک تایمز، واشنگتن پست، واشنگتن تایمز، مجله تایم و... به چاپ رسیده است. کتاب «زندگی در جنگ» منتخبی از مجموعه افغانستان سعیدی است که حاصل سفرهای متعدد او و اقامتش از سال ۱۳۸۹ (۲۰۰۹ م) در افغانستان است. اما تازه‌ترین تجربه مجید سعیدی که چندین دهه سابقه حضور در جنگ‌های مختلف را دارد، عکاسی از جنگ ۱۲روزه اخیر بود که برای او هم رنگ و بوی دیگری داشت و به گفته خودش حس و حالی آمیخته به رنج و دردناک‌تر از سایر تجربیاتش داشت. با او درباره عکاسی در روزهای جنگ، نقش رسانه‌ها در مدیریت بحران و فضای رسانه‌ای به گفت‌وگو نشستیم که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید.

در طول جنگ ۱۲روزه برای افرادی که مستند می‌ساختند یا به عکاسی مشغول بودند محدودیت‌هایی به وجود آمد و تعداد اندکی از عکاسان توانستند کار کنند یا دست‌کم فعالیتشان تحت نظارت بود و شما جزو عکاسانی بودید که عکس‌های زیادی از آن روزها ثبت کردید. درباره تجربه آن روزها بگویید.

من به‌ عنوان عکاس برای یک رسانه بین‌المللی فعالیت می‌کنم و طبیعتاً این ‌گونه رخدادها در حیطه وظایف خبرنگار قرار می‌گیرد. خبرنگاران بسته به حوزه فرهنگی‌شان ممکن است به سفارش عمل کنند، اما من به دلیل همکاری با یکی از بزرگ‌ترین رسانه‌های تصویری جهان موظفم در صحنه حضور داشته باشم. با این حال، در کشور ما سال‌هاست محدودیت‌های گسترده‌ای برای مطبوعات، روزنامه‌نگاران و عکاسان وجود دارد. در این فضا اساساً همه ‌چیز امنیتی تلقی می‌شود و نوعی قانون نانوشته وجود دارد که عکاسی را ذیل مسائل امنیتی تعریف می‌کند. متأسفانه مسئولان ذی‌ربط فکر می‌کنند یک تصویر می‌تواند موجب افشای اسرار شود یا بسیاری از حقایق را لو دهد. بله این نگاه در گذشته رایج بود، اما امروز با پیشرفت فناوری چنین استدلالی بیشتر به طنز شباهت دارد.

همین امنیتی بودن که به آن اشاره کردید پرسش دیگری را ایجاد می‌کند. گفته می‌شود عکاسی یا مستندسازی می‌تواند از جنبه‌های امنیتی و درز اطلاعات مسئله‌ساز باشد و به همین دلیل چنین محدودیت‌هایی اعمال می‌شود. اساساً این توجیه چقدر قابل دفاع است؟

اول نمایش حقیقت، بعد زیبایی

به هر حال همه کشورها خطوط قرمز رسانه‌ای خود را دارند ، اسرائیل محدودیت‌های خود را اعمال می‌کند و هیچ‌ گاه تصویری از خسارت‌های موشک‌های ایرانی در پایگاه‌های اسرائیلی منتشر نشده است. ما هم به ‌عنوان خبرنگار تمایلی به ثبت چنین موضوعاتی نداریم. وظیفه ما نمایش رخدادهای روزمره و فجایع انسانی است.

برای مثال اسرائیل در ماجرای تخریب یک بیمارستان بر اثر موج انفجار موشک، توانست با یک شو رسانه‌ای و مظلوم‌نمایی، از ظرفیت رسانه به بهترین شکل علیه ایران استفاده کند. در مقابل، ما چه کردیم؟ رسانه را خاموش کرده‌ایم و در جنگ رسانه‌ای شکست خورده‌ایم. اسرائیل سال‌هاست در این عرصه مهارت دارد، در حالی که ما با ایجاد هراس و بستن درهای کشور به روی خبرنگاران، فضایی ساخته‌ایم که ایران ناامن جلوه داده شود و در نتیجه دیگران آزادانه روایت خود را ارائه کنند.

شما تجربه عکاسی در جنگ و شرایط بحرانی را دارید. ویژگی این سبک از عکاسی چیست و در چنین موقعیت‌هایی چه نکاتی برای شما اهمیت دارد؟

در شرایط غیرعادی مانند جنگ، اولویت اصلی من نمایش حقیقت است. تلاش می‌کنم با نگاهی واقع‌گرایانه و بدون اغراق، واقعیت را به مخاطب منتقل کنم. اگر زمان و فرصت کافی وجود داشته باشد، سعی می‌کنم جنبه‌های زیبایی‌شناختی تصویر نیز رعایت شود تا عکس چشم‌نواز و تأثیرگذار باشد.

در حقیقت نوع نگاه بسته به موقعیت متفاوت است؛ گاهی مستند کار می‌کنم و گاهی رویکرد هنری دارم. در هر حال شرایط محیطی و موضوع رخداد، زاویه نگاه را تعیین می‌کند.

اول نمایش حقیقت، بعد زیبایی

در عکس‌هایی که در طول جنگ از وقایع ثبت کردید، با وجود فضای جنگی، نگاه زیرکانه‎ای به چشم می‌خورد و تقارن، هارمونی و عناصر زیباشناختی در آن‌ها محسوس است. چطور این ویژگی در کارهایتان نمود پیدا می‌کند؟

همان طور که گفتم سعی می‌کنم آنچه حقیقت است را به تصویر بکشم و در واقع براساس فضا و مکانی که در آن قرار می‌گیرم و بنا بر اتفاقی که دارد می‌افتد تصمیم می‌گیرم و آن تصویر و عکس شکل می‌گیرد و هر جایی نگاه مختص خودش را دارد. اما تجربه اخیر برای من تفاوت بنیادینی داشت.

اول نمایش حقیقت، بعد زیبایی

قبلاً بیشتر تجربه‌های جنگی‌ام خارج از مرزهای ایران بود، اما این ‌بار در کشور و خاک خودم درگیر جنگ شدم. این تجربه بسیار دشوار و تلخ بود. هنگامی که جنگ در خاک وطن رخ می‌دهد، شدت اندوه و فشار روانی مضاعف است. دیدن مردم شهرم که با اضطراب می‌گریختند، در صف‌های طولانی بنزین می‌ایستادند و با استرس روزگار می‌گذراندند، برای من بسیار سنگین بود.این نوع اضطراب‌ها ماندگار است و سال‌ها در ذهن مردم باقی می‌ماند.

امروز در هر جمعی صحبت از احتمال وقوع جنگ است. رسانه‌های فارسی‌زبان خارج از کشور نیز مدام بر طبل جنگ می‌کوبند و استرس عمومی را افزایش می‌دهند. در مقابل، رسانه‌های داخلی نیز برنامه جذابی تولید نمی‌کنند و اساساً چیزی برای ارائه ندارند به همین دلیل مردم هم جذب شبکه‌های ماهواره‌ای می‌شوند، نتیجه آن است که جامعه از نظر روحی و روانی به شدت آسیب ‌دیده است. هر کشوری مشکلات خاص خود را دارد، اما مشکلات ایران از بسیاری کشورها گسترده‌تر است.

مسئولان خود نیز به این امر واقف‌اند. متأسفانه هیچ‌ یک از دولت‌های گذشته به ‌طور جدی در پی اصلاح ساختاری نبوده‌اند. هر دولتی که بر سر کار آمده، صرفاً امور جاری خود را پیش برده و هیچ نظارتی وجود نداشته است. نتیجه آن شده که امروز کشور با کمبود آب، قطعی برق و فشار اقتصادی روبه‌رو است و استرس جنگ هم از یک سوی دیگر فشار می‌آورد.

در چنین شرایطی نقش رسانه‌ها چیست؟

در چنین وضعیتی نقش رسانه‌ها باید روشنگری و ایجاد آرامش باشد، اما این نقش نیز به ‌سختی ایفا می‌شود. در حالی که رسانه می‌تواند روزنه‌ای برای بیان حقیقت باشد، اما در ایران چنین کارکردی عملاً از دست رفته است.

اول نمایش حقیقت، بعد زیبایی

در جامعه‌ای که کسی دیگر کتاب و روزنامه نمی‌خواند انتظار چه تأثیری را دارید؟ متأسفانه ما مرجعیت رسانه‌ای را از دست داده‌ایم به همین دلیل است که صدا و سیما با بودجه‌های کلان و نیروی انسانی گسترده، به دلیل سوءمدیریت، مرجعیت رسانه‌ای را به رسانه‌های فارسی‌زبان خارج از کشور واگذار کرده است. البته نه تنها مدیران فعلی بلکه در دوره‌های گذشته هم همین طور بوده و صدا و سیما تأثیرگذاری خودش را از دست داده است. این وضعیت به‌ قدری پیش رفته که اگر حتی لازم باشد پیام‌های ساده‌ای مانند صرفه‌جویی در مصرف آب به مردم منتقل شود، رسانه‌های داخلی توانایی اثرگذاری ندارند و باید به رسانه‌های خارج از کشور متوسل شد.

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

حرم مطهر رضوی

کاظمین

کربلا

مسجدالنبی

مسجدالحرام

حرم حضرت معصومه

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • مدیر سایت مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظرات پس از تأیید منتشر می‌شود.
captcha